صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «دریاقُلی»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

هدف

مقصود، منظور

به هنگام

به موقع

بهمن شیر

نام رودخانه ای است

انگار

گویا، به نظر

ارج

ارزش

جوانمردی

سخاوت، بخشندگی

دلاور مرد

مرد شجاع و دلیر

دیار

خانه، سرزمین

دلیرانه

شجاعانه

همّت

قصد، اراده و عزم قوی

تکلیف

موقعیّت، وضعیّت

پاسداری

محافظت کردن

مزار

قبر، گور، آرامگاه

حاشیه

کناره

بی شک

یقیناً، حتماً

ناگوار

تلخ، ناخوشایند

مقابله

مبارزه کردن

کماندار ایرانی

آرش کمانگیر

دلا

ای دل

شرمگین

خجالت زده

جُرم

گناه

نیروها

سربازان و سپاهیان

اسارت

اسیر شدن، گرفتاری

محیط

فضا، گرداگرد

محبّت

عشق

صحنه

میدان، پهنه

خاندان

خانواده، تبار، دودمان

زینت

زیبایی، آرایش، زیور

دژخیمان

دشمنان

ساعی

سعی کننده، کوشا

تلاوت

خواندن، قرائت کردن

غافل

بی خبر، فراموشکار

جلسات

نشست ها

استقبال

پیشواز

سرشار

پُر، انباشته

استقامت

پایداری و مقاومت

خاموش

ساکت

مدّعیان

ادّعا کنندگان

تأسیس

ایجاد، پی ریزی، تشکیل

بی رحمانه

با سنگ دلی و بی رحمی

تحصیل

یادگیری، به دست آوردن

انتشار

منتشر کردن، چاپ کردن

انتقال

جابجایی، نقل مکان کردن

مدافعان

جمع مدافع، دفاع کنندگان

محدود

ناچیز و کم، مختصر، اندک

نام آوران بی شمار

پهلوانان مشهور بسیار زیاد

جوامع

جمع جامعه، کشور، مملکت

جدّی

کوشا، وظیفه شناس، سختگیر

تأمین می کرد

آماده می کرد، فراهم می کرد

اقدامات

جمع اقدام، دست زدن به کارها

تحقّق

انجام، اجرا، به حقیقت پیوستن

به پا خاسته

ایستاده، آماده برای قیام و مبارزه

غریبانه

غریب وار، دور از وطن و تنها بودن

تلفات

نابود شده ها، از دست دادن افراد

چِلّه ی کمان

نخ کمان که تیر در آن قرار می گیرد

بعثی

نیروهای ارتش عراق در زمان صدام

حقایق

جمع حقیقت، حقیقت ها، راستی ها

محاصره

اطراف کسی یا جایی را احاطه کردن

ناکام

کسی که به آرزوی خود نرسیده باشد

رکاب بزن

سریع تر دوچرخه را به حرکت در بیاور

غافلگیرکننده

غیر منتظره بودن و ناگهانی بودن کاری

یوسف گم گشته

در اینجا، منظور مهندس تُندگویان، است

هیئت

گروهی که در ایّام محرّم عزاداری می کنند

ایثار

از خودگذشتگی، کسی را بر خود برتری دادن

اوراق فروشی

مکانی که پاره های اتومبیل فروخته می شود

مانع سقوط

جلوی دشمن را گرفتن تا شهرها را تصرّف نکند

مُبادله

رد و بدل کردن، چیزی را دادن و چیزی را گرفتن

تحمیلی

کسی را به پذیرش چیزی وادار بکنند، وادار شده

خمپاره

نوعی گلوله که با توپ قابل حمل، پرتاب می شود

الکن

کسی که زبانش به هنگام صحب، گیر می کند، لال

پالایشگاه

محلّی برای صاف و پالایش کردن موادّی مثل نفت خام

جهانی

در این شعر به معنی بسیار زیاد، مفهوم بزرگی می دهد

بند

طناب، زنجیر، ریسمان؛ در این شعر به معنی زندان است

مناطق

جمع منطقه، بخشی از یک سرزمین مانند شهرها و روستاها

تبعید

کسی را از وطن خود به جای دیگر فرستادن، دور کردن، راندن

اعلامیّه

برگی شامل نوشتهای معمولاً سیاسی یا مذهبی برای پخش عمومی، آگهی

آزادگان

در این درس به معنی اسیران جنگی ایرانی آزاد شده پس از جنگ ایران و عراق؛ واژه ی «آزاده» در اصل، به معنی آزاد، وارسته، نجیب

حقوق بشر

مجموعه ی حق ها و آزادی های اختصاص یافته به عنوانِ حقّ طبیعی انسان که باید از جانب همه ی قدرت های سیاسی، محترم شمرده شود


سایر مباحث این فصل